باشگاه کوهنوردی یافته

روز پنجشنبه 22/8/93 طبق تقویم باشگاه در ساعت 12:45 پس از عبور از جاده و دیداری از دور ، از رشته کوه پوشیده از برف گرین ،

عاقبت در ساعت 16:00 به روستای چالابه که در 10 کیلومتری شهر کرمانشاه است ، رسیدیم .  

پس از گرفتن آخرین راهنمایی ها از  دو همنورد کرمانشاهی ، راه خود را به سمت قله آغاز نمودیم و پس از 10 دقیقه راهپیمایی ، وارد دره ای

به نام دره بزازان شدیم ؛ دره ای میان کوههای سر به فلک کشیده پرآو و بیستون که براستی به شکل بازار پارچه فروشان است ...

دره بزازان مانند خیابانی طویل در طول یک دره بود و طرفین آن ، دیواره های صخره ای با غارهای کوچک و بزرگ مانند چهره های

بازار خودنمایی میکردند .....

و درختان بلوط و زالزالک مانند دستفروشانی ساده دل ، بساط خود را در مرکز دره پهن کرده بودند .... بازاری بزرگ و زیبا اما بدور از

هرگونه هیاهو و چک و چانه زدن بر سر درهم و دیناری ...

هرچه بود صداقت ویکرنگی بود و گاه اگر رنگی بود ، تلون برگهای زیبای پاییزی بود .........

پس از یک ساعت از دره بزازان خارج شده و با یک تراورس کوچک به سمت راست در کنار چشمه ای به نام وزمان برای شب مانی توقف کردیم

در میان سرما و سوز آبان ماه در کوهستان ، آن شب چه زیبا و  گرم بود .....

شامی خوردیم و آتشی بزرگ برپا نمودیم ، گرداگرد آتش نشستیم و ساعتی هرچند کوتاه اما خوش برای یکدیگر خلق نمودیم .

5 صبح بیدار باش زده شد و دل از کیسه خوابهای گرم و نرم و چادرهای کوچکمان کندیم و سرمای صبحگاهی را به امید دیدار قله شودالان

به جان خریدیم اما از آنجا که میبایست یک نفر داوطلب ، نگهبان چادرها و وسایل گروه باشد ، آقای نورایی قبول زحمت نمودند که از ایشان

تشکر مینماییم و امیدواریم این عمل داوطلبانه در صعودهای بعدی نیز برای سایر همنوردان ادامه داشته باشد ....

پس از یک تراورس به سمت چپ ، در امتداد کمرکش کوه با گام های آهسته و پیوسته وارد دره ای به نام دره ریواس شدیم ،

دره ای به شیب تند که با یک سرقدم کوتاه 1/5 الی 2 ساعت زمان برای طی کردن نیاز دارد.

پس از این دره ، به چشمه ای به نام کنی کره رسیدیم و به سمت چشمه گرده که در نزدیکی جانپناه شنل قرار دارد به راه افتادیم ..

پس از طی چندین قله کاذب در ساعت 12 ظهر در هوایی سرد به قله شوالان گام نهادیم و پس از گرفتن چندین عکس یادگاری ،

مسیر بازگشت را در پیش گرفتیم

در ساعت 4 عصر ، پس از صرف نهاری مفصل راه بازگشت به روستا را در پیش گرفتیم و در ساعت 6 عصر با رسیدن به روستا ،

دفتر این سفر هم به پایان رسید ...

با تشکر از زحمت های سرپرستان برنامه : جناب استاد محمد جعفری و جناب اقای شهروان

گزارش و عکس : فرزانه بیرانوند